... و من می نویسم!

یک روز باید از همیشه جدا شویم و جاودانه شویم در آنانی که با اذهانشان عشق می آفرینند ...

یک روز باید از همیشه جدا شویم و جاودانه شویم در آنانی که با اذهانشان عشق می آفرینند ...

... و من می نویسم!

در روزهایی که دیگر
نه ما سر بلند می‌کنیم و نه عشق
باید نوشت!

_____________________________
اگر علاقه مند خواندن مطالب رمزدارهستید
با پیام خصوصی ایمیل بگذارید تقدیم میکنم


_____________________________
راستی اگر از دیگری می‌نویسید
لطفا با منبع!
حتی از این حقیر (;

دنبال کنندگان ۲ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
پیام های کوتاه
  • ۲۴ فروردين ۹۳ , ۱۶:۵۹
    جاده
بایگانی
آخرین نظرات

در راه پاییز

سه شنبه, ۱۸ شهریور ۱۳۹۳، ۰۵:۵۳ ب.ظ

آقا مدیونی اگه بخونی و نظر تو نگی، چه بد چه خوب!! :دی شوخی کردم اگه دوس دارین خوشحال میشم نظر نقادانه بشنوم (;

...

همین که صدای پایت به گوش پنجره‌ ها برسد، تمام روز نگاه خشک کوچه‌ ها به آسمان توست؛ هرچند تیک تاک ساعت خانه‌ی مادربزرگ پتک شود بر سر برگ‌ های هراسان باغچه‌ ها، هرچند آقای تابستان هی بغض کند و هی مردانه بغضش را فرو دهد یا حتّی فکر از راه رسیدن مشق‌ های موعود، دوباره در صف کابوس‌های شبانه من ثبت بشود ...

آسمان که بغرّد، شیپورچی کوس تغییر سر می‌دهد؛ که واژه های دل‌ داده چکیدن بگیرند و متن‌ های نانوشته سرود بخوانند، گام‌ های نرفته بازنایستند و زمین را به نام پاییز ورق بزنند. و تازه آنجاست که دوباره به خاطر می‌آوریم در گذار از درّه‌های متروک، می‌توان دلخوش یک نت کوتاه و برگ پاییز بود و باز به قلّه دل بست. رسم خوبی ست، "ترانه‌ی عجیب رنگ ها را، با غروب، به بی‌کرانه‌ی نور پیوند زدن" و تو این را خوب فهمیده‌ای. و چه خوب ‌تر که این میان، هرگز شب نمی‌شود؛ تو زمین را با طلوعی سپید به دستان زمان می‌دهی تا آماده‌ی رقص میلاد شود ...

می‌بینی؟! تو که بیایی همه مان از نوعاشق می‌شویم.

  • شبنم اطهری بروجنی

نظرات  (۴)

اقا این بود؟؟مبارک باشه;)
afkl fi cf,k o,nl,k k,ajl:)) ;gd ;hv nhvl , nvs o,knkl kldhn! id i,gi ldvl hdk ]kn v,ci! 'tjl ffdkl j, tildnd ]d ;hv ;kd:))
پاسخ:

بله همینس :دی

ki ,hgh h'i tildnl pjlh fij ofv ldnl(;

مستدام باشی شبنم 
عزیزم خوشحالم که دوستی چون تو دارم
پاسخ:
 مرررررسی عزززیزم من بیشتر خوشحالم (-; :-*
  • سهیلا (کاتارسیس)
  • چقدر زیبا و خلاقانه نوشتی. نویسندگیت حرف نداره ها... :) موفق باشی.
    پاسخ:
    :))
    ایول واقعااا؟! مررررسی :) ;;)
    وااااااااای ترکوندی!
    پاییز، صدای سکوت تو خونه هایی که هیاهوشون کمتره، موعد مشق های نانوشته، کوس تغییر شیپورچی، تغییر زمین به پاییز با گام هایی که پاییز را گز می‌کند، عبور از دره های متروک و جلوه کردن این دره‌ها و سرودن نت‌های جدید و دل بستن به قلـــــــــــــه عاااااااااااااااااااااااالی بود. عالی. این نوشته رو میتونی هم ردیف برف و الباقی که قبلا دوست داشتم بذاریش:))
    در مورد اخرش امیدوارم در این میان شب نشود و همه از نو عاشق شویم.
    عالی بود عزیزم. مرسی:*
    پاسخ:
    :-* مرسی که همیشه نظر می ذاری مهسا جونم :-*
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">