دست خودم نبود
دلخوش بودم به خیال تو
و بوی مویی
ببخش،
آن دستها گم شدند لای گیسوی تو!
این دستها که حلقهی آغوش توست ...
دیگر دست خودم نیست!
- ۰ نظر
- ۲۸ آبان ۹۴ ، ۲۳:۰۷
دست خودم نبود
دلخوش بودم به خیال تو
و بوی مویی
ببخش،
آن دستها گم شدند لای گیسوی تو!
این دستها که حلقهی آغوش توست ...
دیگر دست خودم نیست!
تصمیمم را گرفتهام
خراب کنم
پلهای پشت سر دستهای ناشناخته را
... گرفتهامش
نکند باز گردی!
بالای بعضی شعرها
نمیشود ننوشت
برای ...
به یاد ...
تقدیم به ...
بگو دست بردارد
از نرمی موهای من ...
چه فایده؟
وقتی که بیدارم و
گیسوانم بیوهی هر شب این طوفان!