... و من می نویسم!

یک روز باید از همیشه جدا شویم و جاودانه شویم در آنانی که با اذهانشان عشق می آفرینند ...

یک روز باید از همیشه جدا شویم و جاودانه شویم در آنانی که با اذهانشان عشق می آفرینند ...

... و من می نویسم!

در روزهایی که دیگر
نه ما سر بلند می‌کنیم و نه عشق
باید نوشت!

_____________________________
اگر علاقه مند خواندن مطالب رمزدارهستید
با پیام خصوصی ایمیل بگذارید تقدیم میکنم


_____________________________
راستی اگر از دیگری می‌نویسید
لطفا با منبع!
حتی از این حقیر (;

دنبال کنندگان ۲ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
پیام های کوتاه
  • ۲۴ فروردين ۹۳ , ۱۶:۵۹
    جاده
بایگانی
آخرین نظرات

بی عنوان!

سه شنبه, ۱۳ اسفند ۱۳۹۲، ۰۱:۴۰ ق.ظ

"نمی دانم شاید خداوند تبارک و تعالی از همان آغاز که خواست آفرینش را آغاز کند به اینکه یک روز انسان را بیافریند نیندیشیده باشد که" ...

که "بعید است" چون خداوند همه چیزش سر اصلوب است :دی و البته شاید بگویید "هیچ چیز مطلق نیست" تا من هم بگویم "جز خدا"! بگذریم این که گفتم برای آن است که به ذهنم رسید که آفرینش عنوان مطلب است اما انسان ... شروع که شد همه چیز گرد او چرخید حتی زمینی که روی آن زندگی می کند! این یعنی محتوی عنوان  را به خدمت گرفت و این از پیوستگی ذهن خلاق نویسنده نشات میگیرد که البته آنقدر که پیوستگی و دانایی این نویسنده (در این مورد خاص و البته با تشبیه ناشیانه‌ی نویسنده دیگری) نقشش کلید دارد، خلاقیت ندارد :دی

اما اگر نویسنده من ی باشد (که گاه حتی نداند قلمش به کدام سو می رود) چه؟! عنوان باید در انتها گزینش شود؟! آنوقت است که هی خطوط را بالا و پایین می کنم تا عنوانی انتخاب کنم و همین می شود که هرگز در انتخاب عناوین موفق نبوده ام! à اعتراف حقیقتی که هیچکس جز اساتیدم روی گفتنش را نداشت از بس که خوانندگانم دوستان مهربانم هستند :-*

(اگر داشتم برای روزنامه ای جایی می نوشتم همینجا جا داشت بگویم این به هیچ عنوان خواست من نیست خواست مخالفان من و عقاید من است که وقتی در آنچه رفت مخالف من اند حتی به خود اجازه نمی‌دهند مرا دنبال کنند و گوش کنند و حتی مخالفتشان را ادامه دهند تا اگر حقیقتا ایمان دارند مرا به سمت خویش بکشانند چه برسد به انکه خود را موظف بدانند اگر هدف بسیار والاست!  ... و اینجا موضوعی پیش می آید که قرار بود در بحث عمومی ان شالله اگر عمری بود عنوان کنم که :-")

و اگر در آغاز انتخاب کنم متهم می شوم به نویسنده‌ی کوششی و کسی که به زعم بسیاری عملا نویسنده نیست و دست به گریبانی با این دست مخالفان ...

(در اینجا باز هم تفکری پیش می آید که برای پیچیده نشدن بحث فعلا به گفت نیاید و شاید در پست دیگری عنوان شود که ابته دیگر بحث عمومی نیست اما نظر دادن آزاد است مثل همیشه :دی (; )


پی نوشت:
1. این به اصطلاح شاید کمی نقد! قبلا چند ساعتی به نمایش گذاشته شده و برداشته شد (تحت عنوان بحث عمومی)
2. به دلایلی در مشورت با دوستان بحث عمومی منحل شده و بنابراین متن تغییرات کوچکی یافته است
3. در پی انتقاد کاملابه جای یکی از خوانندگان گم نام وبلاگ و البته آشنای بنده :دی به نظر رسید که بد نباشد بودن این نیز
4. برای رفع مشکل بالا می خواهم از خواننده گان فرهیخته و بالاخص نقاد محترم دعت کنم عنوان های خوب برای متن هایی که عنوانشان خوب انتخاب شده است به من هدیه دهند!
4. نقد خواننده محترم بر دو گونه بود :a. کثرت علامت تعجب در عنوان ها (که چندی بود گریبان اینجانب را گزفته بود!) که تا آنجا که می شد ترمیم شد و b. ننوشتن خاطرات کوتاه و در واقع حرف دل های روزمره به سادگی که به دلیل مردمی بودن این وبلاگ درخواست ایشان به تصویب اینجانب نرسید :دی

5.   یه کار جدید قراره تو وبلاگ بکنم واسع عیدی تون که فقط به کسایی تعلق می گیره که حد اقل 1 بار نظر دادن :دی ... بعدا کامل می کنم فعلا فقط یادتون باشه عنوان قشنگ ندادن پون منفی داره تو تصمیمم :)))

فک کنم باید پی نوشتو جدا پستش می کردم :))) (فعلا همین باشه ;) )

  • شبنم اطهری بروجنی

نظرات  (۳)

اولا که من با همه عنوان ها حتی نا مربوط ها موافق بودم که اگر نبودم میگفتم. دلیل توافقم هم همینی هست که اقای خزاعی اشاره کردند. یک عنوان شاید به نظر من بی ربط باشه اما کل احساسات و اعماق افکار (گاهی فیلتر شده) تو رو نشون میده و من خواننده احرتام به این احساسات میذارم.
نکته دیگه اینکه ببخشید فک کنم علامت تعجب از من بهت به ارث رسیده! من خوب شدم اما تو نه:))
و نکته دیگه اینکه من هم با رد نقد دوم نقاد عزیز و بزرگوار موافقم.

نکته اخر: من که خیلی نظر میدم باید بیشتر عیدی بگیرم:پی
پاسخ:
"افکار فیلتر شده" رو خوب اومدی:)) از این ترکیب خیلی خوشم میاد ;)
آره راست میگی زیاد شدنش شاید هدیه جنابعالی بوده به من ولی خییلی م بد نیست معنیای مختلف میده بسته به تعدادش :دی
و نکته آخر جدی راست میگیااااا :)))) باشه حالا ببینیم چی میشه :)))))))))))))
به کاری که کردی افتخار کن و انقد با خودت کل کل نکن

رفیق یه چیزی، تو یه پستی از خدا شفا خواستی
بابا انقد خدا رو تو رودربایستی نذار، خب راه نداره به مولا
هاهاهاهاها
پاسخ:
هه! :دی دی
  • نوید خزاعی
  • مگه روزنامه‌س یا کتاب و مجله‌س یا چی؟! قالب قانونی خاصی داره «عنوان» واسه پست‌های وبلاگی که اسمش هست «و من می‌نویسم» ؟
    عنوان تمام حس نویسنده موقع باز کردن بلاگ و زدن پسته. یه چکیده‌اس از ریشه‌ی تمام عواطف و افکاری که نویسنده رو مجبور می‌کنن بنویسه و این اجبار شدن به نوشتن تنها عدم‌آزادی ستوده شده توی نوشتنه و هیچ اسارت دیگه‌ای هم پسندیده نیست :نظرشخصی


    پاسخ:
    "این اجبار شدن به نوشتن تنها عدم‌آزادی ستوده شده توی نوشتنه ..."

    لایک!
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">