... و من می نویسم!

یک روز باید از همیشه جدا شویم و جاودانه شویم در آنانی که با اذهانشان عشق می آفرینند ...

یک روز باید از همیشه جدا شویم و جاودانه شویم در آنانی که با اذهانشان عشق می آفرینند ...

... و من می نویسم!

در روزهایی که دیگر
نه ما سر بلند می‌کنیم و نه عشق
باید نوشت!

_____________________________
اگر علاقه مند خواندن مطالب رمزدارهستید
با پیام خصوصی ایمیل بگذارید تقدیم میکنم


_____________________________
راستی اگر از دیگری می‌نویسید
لطفا با منبع!
حتی از این حقیر (;

دنبال کنندگان ۲ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
پیام های کوتاه
  • ۲۴ فروردين ۹۳ , ۱۶:۵۹
    جاده
بایگانی
آخرین نظرات

۱۴ مطلب در اسفند ۱۳۹۲ ثبت شده است

سالهاست که آبستن ایمانم

اما

او نمی خواهد انگار ...

یک نفر بیاید

یا من را از او بگیرد

یا او را

نه!

او را نه!!

فقط ...

 

یک نفر بیاید رهایم کند

ما زبان هم را نمی فهمیم!

یک نفر بیاید

قانونمان را به او بیاموزد

بیاید اعتراف کند برای او

بگوید به او که ما یکی بودن را نمی فهمیم

دنیای ما احساس ندارد

ما...
 بردگان دیدنیم!

 

حق تویی

اما

در من نمان

باید در آغوشت کشم

تو بیا

فردا پای حرف‌هایت می نشینم
 

فقط ...

یک نفر باید!

 

 

هر گوشه ای از شور آواز من پیدا می شود  قصیده ی تو

نور باور پرواز تابه کجا تابیده شد به جان ز دیده تو

 

طلوع نگاه شروع شراب از مختصات راه توست

ایمان من در حلقه ی هندسه ی اندام توست

ایمان من در حلقه ی هندسه ی اندام توست

 

نامت از ازل شکفته بر لب نقره می زند رخ تو بر شب

کاش این ماجرا به سر نیاید شاهی بی گمان به مسند دل

نجوا می کنی امید ساحل کاش این ماجرا به سر نیاید

 

طلوع نگاه شروع شراب از مختصات راه توست

ایمان من در حلقه ی هندسه ی اندام توست

ایمان من در حلقه ی هندسه ی اندام توست

دوباره ای ابر مه آلود من مستانه ام کن 

دوباره ای ابر مه آلود من مستانه ام کن

 

 

ببار ای ابر می اندود من مستانه ام کن

بسوز اندیشه را از بیخ و بن دیوانه ام کن

چو رودی بر روانم شو روان ای دولت شب

بکن تن را زمن، من را ز تن جانانه ام کن


اینم لینک دانلودش : هندسه

صدا از پسر همسایه،

تصویر از سایه ها

و حرکت ...

از عروسکم!


*******

به نظرم پسر همسایه هرگز حتی فکرش را هم نکرده بود

که یک روز پریچهری، با ندای او به رقص آید


و اینکه

چرا سایه‌ها نمی‌رقصند

و شاخه ها

و من!


"من" کجای این داستان مبهمم که نقش اول ندارد؟!


*******

راستی ...

دوربین؟!!