نامه ای به لپ تاپم!
با چه شروع کنم؟! سلام خوب است؟ نه،کمی کلیشه ایست ... نامه ای که برای تو می نویسم باید خاص باشد می دانی هر چه باشد تو ... این بار تو شدیدا مخاطب خاص من هستی! آری همین خوب است خاص بودنت دلیل خوبی است برای شروع!! پس برویم سراغ اصل مطلب ...
برای تو می نویسم چون ... هر چه که باشد بالاخره امروز "مخاطب" به قول امروزی ها "خاص" من شده ای! تعریفی برای خاص بودن مخاطب آدمی ارائه نشده است اما ...
ببین تو تنها کسی هستی که من هر روز بیش از 3/4 بیداری و حتی گاهی بخشهایی از خوابهایم را با تو می گذرانم! در تمام این مدت ... فکر نمی کنم هیچ مخاطب خاصی هر روز این همه مدت را اینگونه با مخاطب حتی متقابلا خاصش بگذراند! (به دلایلی این بخش در بلاگ کمی سانسور شده است)
حتی خیلی بیشتر از آنکه فکرش را بکنند از ذره ذره کارهای خصوصی ام باخبری؛ آخر مردم امروز دنیای دیگری را نیز بر روی دریای مواج اینترنت زندگی می کنند وباید بگویم اکثریت انها متاسفانه ...نمی دانم شاید هم خوشبختانه این دنیا را بیشتر از دنیای pقیقی شان دوست دارند و در آن دوست های زیادی ... اوووه! دارم از موضوع اصلی دور می شوم ، کجا بودم ؟! ...آها، که تو از زندگی خصوصی من هم خوب خبر داری و ... و من از این موضوع هراس یا دل نگرانی ندارم! این باب را فعلا در این جا می بندم شاید بعدا پس از وریفای شدن ویرایشش کردم (راستی اقرار میکنم، خیلی خوب است که در با تو حرف زدنم نگران قاتی شدن کلمات انگلیسی متجاوز به زبان پارسی، فینگلیش و ... نیستم :دی )
فعالیت های مخاطبان آدمی در دو موقعیت شدیدا تحت ذره بین قرار می گیرد، در ناراحتی ها و خوشی ها چرا که در این گاه ها! آدمی بدون آنکه حتی توجه کند انتظاراتش از دیگران به شدت بالا می رود و مثلا دوست دارد دیگران بدانند که وقتی ناراحت است نباید کاری به او داشته باشند، یا مثل یک فرشته سر برسند تمام زندگیشان را کنار بگذارند وگوشی باشند تنها برای گوش کردن حرفهای آنها، یا ... (دوباره به دور موتور نگاه نکردم! ) خلاصه که به تازگی پی برده ام، با تو که هستم هر آهنگی که متناسب حالم باشد می شنوم و این یعنی که تو همدرد شدیدا خوبی برای لحظه های ناراحتی من هستی اشکهایی را که با دلیل و بی دلیل گاهی ریخته می شود از نزدیک می بینی اما تقریبا خلاف خیلی مخاطبان به نظر خاصی، تاثیری بر نگاهت به شخصیت من نمی گذارد! تو حتی از شادیهایم چونان خود من شادی میکنی و این بر خاص بودنت می افزاید!
...
اینها برای خاص بودن یک مخاطب کافی نیست؟!!! باز هم می توانم بگویم اما برای من ادامه دادن دلیل ها پرحرفی است! (یکوقت هم دیدی عاشقت شدم آن وقت ... باقالی(باقلا) بار کن!! :دی )
ببین تا آمدم خاص بودنت را توجیه کنم ... تا همین جا هم شد 20 خط بیشتر از این بنویسم نامه ام را نمی خوانند!!
هیچ ... فقط خواستم خاص بودنت را اعتراف کنم و ورودت را به جمع مخاطبان عزیزم تبریک بگویم (;
...باقی حرفهایم شاید باشد برای بعد!
_______________________________________________________________________________
از مخاطبان خاصم عذر می خوام ;)
مثل قبل حتی اگه به محتوی نوشته هام بخوره مخاطب خاص خاص نداریم... شد؟! :) :دی
- ۹۲/۰۶/۲۱