وضعیت سفید از آذر ماه تا پایان سال 1392
سال 92 هم تموم شد :)
1392/12/29
(آخرین شب سال 92 و یه جورایی آغاز سال 93)
خدایا ممنون که امسالم بهم فرصت دادی :) :*
به تو فکر کردم که بارون بباره ...
1392/12/27(سال شدیدا رو به اتمامه ;) )
یک روز با تو من همهی شهر را ... ولی
حالا که نیستی در و دیوار خانه را ...!
(آخرین بیت یک غزل عاشقانه از پانتهآ صفایی بروجنی)
این نامه رو لیلا فقط بخونه
...
لیلا دارن نقل و نبات میپاشن
تا عشق و خون دوباره همصدا شن
لیلا چقد دلم برات تنگ شده
نیستی ببینی که سرت جنگ شده
نیستی ولی همیشه همصدایی
لیلای من دریای من کجایی؟
این نامه رو تنها باید بخونه
...
http://dll.avazha.ir/avazha/pop/01/02/up08/Mazyar-Fallahi-Leyla-128.mp3
ترانه: یاها کاشانی خواننده : مازیار فلاحی)
همه رویداد ها و شخصیتهای بزرگ تاریخ جهان به اصطلاح 2 بار به صحنه می آیند. بار اول به صورت تراژدی و بار دوم به صورت نمایش خنده دار (هجدهم برومر لوئی بناپارت)
منم آن شیخ سیه روز که در آخر عمر
(غزلی زیبا از کاظم بهمنی)
15 اسفند 1392! :
نمی دونی چه حاااالیم!! و اتفاقا این دفه فقط خودم می دونم :دی خدایا شکرت :-*
دلم قهوه می خواد ...تلخ!
میگه : "فک کنم رمز موفقیتمو 3 بار اشتباه زدم قفل شده :))))) "
صدای ساز و دهل عروسی بختیاری ها رو دوست دارم! شدیدا شادی تزریق می کنه ;)
زن کودک را به از مرد درمی یابد اما کودکی در مرد از زن بیش است. (زرتشت) خدایی قبوول داری؟!;)
در عجبم از سیر تکاملی یکسان اسمم در میان کودکان، از لحظه به زبان آمدن تا ... ;)
در عجبم، ولی آن لحظه را عاشقم! (همینجوری خودم )
ببین …
دلخوری ، باش …
عصبانی هستی ، باش …
قهری ، باش …
هر چی می خوای باشی باش …
ولی حق نداری با من حرف نزنی …
فـهمیـدی …؟!
{ خسرو شکیبایی } در { خانه سبز }
اونخ میگه اهااااااااااان حالا yes شدی آجی!!!!!!!!!!!! {لازم به ذکره اینم منم!!! :OOOOOO : "بههههههلههه!!!!)
به سمت ماندن ات راهی
نمیشوی چرا گاهی
ستاره هدیه کن به مشت پوچ شبها
شمردهتر بگو، با من
حروف رفتنت، تا من
بگیرم از دلت همه بهانهها را
آشوبم، آرامشم تویی
به هر ترانه ای سر میکشم تویی
سحر اضافه کن به فهم آسمانت
آشوبم آرامشم تویی
به هر ترانه ای سر میکشم تویی
بیا که بی تو من غم تو صد خزان است
بگذار بگویم که از سراب این آب بریدم
من از عطش ترانه آفریدم
میخواهم یک تکه از آسمانت را بخرم،
دیگر زمینت بوی زندگی نمی دهد!!
بعضی وقتا پختن یک غذای ساده می تونه کلا حال و هوای آدم رو عوض کنه :دی ;)
دلت که گرفت ...
سیگاری روشن کن
میان لب هایم بگذار
و دور شو...
پر از باروتم!!
(نمی دونم از کیه!)19/11/1392
وضعیت این روزها هیچی نیست جز هزار تا علامت سوال! (ببخشید شاید ننوشتنش بیشتر کمک کنه شایدم بهتره بگم برای ناشی مث من قابل نوشتن نیست! اگرم هست چیزی میشه که قابل خوندن نیست!!)
1392/11/11
آسمان پنبه زن1392/11/9
زندگی پانتومیم است ...
حرف دلت را به زبان بیاوری باخته ای! (سالوادور دالی)
1392/11/7
دىگر حتى بازىگر خوبى ... نمىخواهم باشم !
امن یجیب" حال دلم اضطراری است ...
1392/11/6
هیچی عوض نشده!!!!!
1392/11/5
سفر مرا به کجا برد؟!!
ای کاش از تو هیچ نمی گفتمش ببین / دریا هم اینچنین که منم بردبار نیست... (محمد علی بهمنی)
1392/10/28
در انتظار تو چشمم سپید گشت و غمی نیست / اگر قبول تو افتد فدای چشم سیاهت (شهریار)
1392/10/18
بخوان و پاک کن واسم خویش را بنویس/ به دفتر غزلم هرچه نقطه چین دارم (محمد علی بهمنی)
1392/10/17
...
زیر پایم برفهای پاک و دوشیزه
قژفژی خوش داشت
پام بذر نقش بکرش را
هر قدم در برفها می کاشت
شهر بکری برگرفتن از گل گنجینه های راز
هر قدم از خویش نقش تازه ای هشتن
چه خدایانه غروری در دلم می کشت و می انباشت
...
(مهدی اخوان ثالث)
1392/10/16
هی مترسک کلاه را بردار ما کلاغان دگر عقاب شدیم (محمدعلی بهمنی)
1392/10/15
تا صبحدم به یاد تو شب را قدم زدم
آتش گرفتم از تو و در صبحدم زدم
با آسمان مفاخره کردیم تا سحر
او از ستاره دم زد و من از تو دم زدم
او با شهاب بر شب تب کرده خط کشید
من برق چشم ملتهبت را رقم زدم
تا کور سوی اخترکان بشکند همه
از نام تو به بام افق ها ، علم زدم
با وامی از نگاه تو خورشید های شب
نظم قدیم شام و سحر را به هم زدم
هر نامه را به نام و به عنوان هر که بود
تنها به شوق از تو نوشتن قلم زدم
تا عشق چون نسیم به خاکسترم وزد
شک از تو وام کردم و در باورم زدم
از شادی ام مپرس که من نیز در ازل
همراه خواجه قرعه ی قسمت به غم زدم
"یک غزل عاشقانه از حسین منزوی عزیز"
اول میخواستم فقط بیت اولشو بذارم چون استتوسم اون بود! اما دلم نیومد بقیه شو نخونین (بیت آخرم که کلا به حال من نمی خوره :دی ;) )
1392/10/14
من کاملن طرفدار آزادی بیانم به شرط آن که شدیدن تحت کنترل باشد! (آلن بِنِت)
1392/10/13
آنگاه که کسی در اندیشه توست، خندیدن آسان تر است.
(سوزان پولیس شوتز)
1392/10/10
زبانم لال! اگر روزی نباشی ، من چه خواهم کرد؟ چه خواهد رفت، آیا بر من و دنیای رنگینم؟(محمد علی بهمنی)
برف، برف، برف! ;)
1392/10/9
ای ماجرای شعر و شبهای جنون من/ آخر چگونه سر کنم بی ماجرا امشب؟! (محمدعلی بهمنی)
1392/10/7
انتظار روز برفی ... (قمیشی)
1392/10/6
گاهی را باید داد دست باران روی سر خودش بگیرد و ما جایش بباریم! (رضا کاظمی)
... در همون راستا (که شما نمی دونید) باید بگم برای ایران عزیزم متاسفم که داره مردم اصیل خودش رو از دست میده!!!!! (نه مث اینکه باید یک مطلب اساسی در این باره بنویسم ان شالله!!!! الان عصبانیم شدید!!!)
1392/10/5
اگه یه شب بگم از این حکایت که به تو کردم عادت ... (یادش به خیر الکی خوشیهای دبیرستان!)
1392/10/4
هر جا هستی یه چراغ روشن کن ... (شعر از مونا برزویی با صدای نیما علامه)
1392/10/3
دو سه شبه که چشمام به دره ... ! (قشنگتره وقتی حتی خارج از فن! با صدای از سر خوشی خواهرم خونده میشه :دی)
1392/10/2
تازه سر دیگ نذر تو آدمی قدر خویشتن می شناسد!
تازه انجاست که می فهمد در جستجوی چیست!!(اگر... بیندیشد!!)
1392/10/1
1392/9/30
حیفند روزهای جوانی نمی شوند
این روزها دومرتبه تکرار هیچوقت! ... (غزلی بسیار زیبا از مرحوم نجمه زارع)
1392/9/22
و رد پای آدمهایی که حضورشان بسیااااار کوتاه بوده است شاید اما ...1392/9/21
دارند پیله های دلم درد می کشند/ باید دوباره زاده شوم عاری از گناه (مرحومه نجمه زارع)
1392/9/20
آن لحظه ای که درک کنیم خداوند حق بر افکار ما گواه است ، شاید رها و آزاد شویم (مهاتما گاندی)
از من مگیر چشم
دست مرا بگیر و کوچه های محبت را
با من بگرد ..
یادم بده چگونه بخوانم
تا عشق در تمامی دل ها معنا شود
یادم بده چگونه نگاهت کنم که تردی بالایت
در تندباد عشق نلرزد ... !
(محمدرضا عبدالملکیان)
1392/9/19
خیلی چیزا هست تو دنیا که نباید آرزو کرد! ...
1392/9/18
... "آش نخورده و دهان سوخته"!!!!
اما هیچی تغییر نکرده انگار!!!!!!!!
1392/9/17
... ای خواجه درد هست ولیکن طبیب نیست! (هوشنگ ابتهاج!)
1392/9/16
روز قلم های تیز، روز فکر های خلاق، روز اندیشه های نو، روز تو،
یه سری از دانشجوها هم هستن که دانش رو میجویند ولی نمیدونم چرا پیداش نمیکنن!
احتمالا دانش اونارو گم میکنه (;
" روز دانشجو مبارک:) "
1392/9/14
گاهی میان مردم شهر
در ازدحام شهر
غیر از تو هر چه هست،
فراموش می کنم :)
(فریدون مشیری)
1392/9/11
در دیده ی دیده دیده ای می باید / وز خویش طمع بریده ای می باید
تو دیده نداری که ببینی او را/ ورنه همه اوست، دیده ای می باید
حتی وقتی نبودی ... / من عاشق تو بودم ...
1392/9/10
قصه فرهاد دنیا را گرفت ای پادشاه
دل به دست آوردن از کشورگشایی بهتر است (فاضل نظری)
مشترک مورد نظر در این رخنه تاریخی درگیر دفاع از پروپوزال بوده است :دی
1392/9/6
حافظ از جور تو حاشا که بگرداند روی
من از آن روز که دربند توام آزادم! (جناب حافظ)1392/9/5
وقتی جهان
از ریشۀ جهنم
و آدم
از عدم
و سعی
از ریشه های یأس می آید
وقتی که یک تفاوت ساده
در حرف
کفتار را
به کفتر
تبدیل می کند
باید به بی تفاوتی واژه ها
و واژه های بی طرفی
مثل نان
دل بست
نان را
از هر طرف بخوانی
نان است !(قیصر امین پور)
4/9/1392
من به بعضی چهره ها چون زود عادت می کنم
پیششان سر بر نمی آرم رعایت می کنم! (کاظم بهمنی)
1392/9/3
حاضرم به خاطر غرور تو/ به نبرد همه دنیا برم
من زمین خوردم تمام عمرمو/ تا همین یه پله رو بالا برم
من زمین خوردم تو بالا تر بری/ تا همه دنیا تو رو صدا کنن!
اگه بالا رفتم از این پله ها/ واسه این بوده تورو نگا کنم :) (ترانه : روزبه بمانی خواننده گان : محسن چاوشی و فرزاد فرزین)
1392/9/2
زندگی با یه مترسک، لمس دنیای محاله
پسرم چشماتو وا کن، آدم آهنی خیاله (ترانه سرا : عبدالجبار کاکایی خواننده : رضا صادقی)
1392/9/1
زمین از دلبران خالیست؟ یا من چشم و دل سیرم؟!
که می گردم ولی، زلف پریشانی نمی بینم!
(شاعر خوش ذوق فاضل نظری)