یادم بده چگونه دعا کنم
که نه تو از نگاه زندگیم بار ببندی
و نه عزیزترینهایم.
من ابراهیم نیستم
اما تو خدای موسی ای
خدای حرُی
خدای منی
بر من ببخشای ...
به یاد رفتگان فاتحه ای بخوانید :(
- ۲ نظر
- ۱۲ مرداد ۹۳ ، ۲۳:۴۳
یادم بده چگونه دعا کنم
که نه تو از نگاه زندگیم بار ببندی
و نه عزیزترینهایم.
من ابراهیم نیستم
اما تو خدای موسی ای
خدای حرُی
خدای منی
بر من ببخشای ...
به یاد رفتگان فاتحه ای بخوانید :(
2014-07-28
ای ماه سر به مُهر! سر از سجده برمدار
پشت سرت کسیست که شقالقمر کند
[محمود حبیبی]
یا علی
و من همیشه
چنان در زلالی چشم تو غرق شدم
که آنچه را نگفتی
تجربه کردم
شاید تلختر از تو!
که لابهلای سطرهای آن شب مقدس
کنار هر نامی
که کنه مرا پیدا بود
تو هم بودی ...
یه هدیه دوست داشتنی از یه دوست دوست داشتنی تر (-; (مرسی کمش بود :دی )
جنون ازآن آدمیانی است که دل باخته اند، اما رنــــــــــــــگ ... هرگز!
در کشاکش جنونآور زخمیترین لحظات
گاه حتی نغمههای مرگ در گوش آدمی غوغا میکند
و تو گویی به تمام ناتمام خویش نزدیک میشوی
اما
فردا
همه چیز تمام میشود
و تو
ادامه مییابی ...
"...ترین" بار دیگر از داستان زندگیت رخت میبندد
تا بعد ...
پی نوشت :
این را
تک تک حاطرات من
بیداد میکنند
بی پرده!
حتی اگه چیستان دوست ندارید هم یه سری به ادمه مطلب بزنید