دلم به دریا نمیرسد
قصه این است
من فقط
دلم به حال دخترکان سرزمینم
شور میزند ...
- ۰ نظر
- ۰۸ تیر ۹۳ ، ۱۶:۰۴
دلم به دریا نمیرسد
قصه این است
من فقط
دلم به حال دخترکان سرزمینم
شور میزند ...
که اگر مرا به میز محاکمه فرا خوانند ...
روزه ای نبوده است که گرفته باشم، اما
چه کسی هست که بفهمد
ساااااالهای زیادی ست
ماه رویت نشده است!
رمضان مبارک :)
شاید دسیسه کرده اند ثانیه ها
که من سبد سبد نوروز برای تو هدیه بیاورم
و تا آب شدن یخهای دل تو
تابستان شود
و تو آفتاب سوزان شوی
و من ...
برای گروهی از مخاطبان شاید خاص تر از عام!
بر من
سخت که بگذرد ...
اشکهایم را یک لبخند تو می خورد
و اندوهم
موسیقی شادی میشود
و میرقصد
با تو!
غرلخوانی تیلهی چشمهای توست که قصر زندگیام را ستون شده است
و مژگان تو ...
ربالنوع ضربان هستی!
در والیبالمون بارها باختیم و عااالی بازی کردیم و همه گفتند آفرین و چه خوب ی شد که فلان کار را هم می کردیم و ...
از موضوع این بلاگ دوره اما دور از انصاف بود که این بار غیرت فوتبالمون رو هم تبریک نگم و ابراز خوشحالی نکنم ان شالله همیشه خدا پشت و پناهشون باشه :
در نقشه جهان دست بردهاند
مدینهی فاضله از فرهنگ جغرافیای زمین ربوده شده است
...
گاه صاعقه های حقیر است!
آهسته کائنات را به دادگاه اتهام خویش میخوانم
گستاخانه بر سکوی عدالت گام مینهم
و غبار از سر و روی خویش میتکانم
و عجیب آنکه
پیکرهی تو در من نمایان میشود ...
و به گاهوارهی معصوم خویش فرود میآیم.
تازه یادم افتاده است
این بهار که تمام شود
تو هم می روی
و من
چقددددددر دلتنگت میشوم!
هرچند خیییلی معنی شعر وضعیتم نیست اما حالم موقع فکر کردن به تو این آهنگو می طلبه! ( خودش می دونه چرا (; )
بهار دلنشین :
http://bayanbox.ir/id/1913806442892864330
(هدف به طور خاص 1 نفر اما در کل چندین مخاطب خاص (-;)
و چه نشخوار عاجزانه ایست
تزلزل مجهولانه التهاب یک آتش ...
ابهام یک الهام!
... و روح من همچنان
به انسجام سرشت پاشیده شده اش امیدوار است
و در رویای خویش
به کالبد کبریایی ش هبوط می کند
و در معرکه شوم خاکستران به ستیز می خیزد
مهراوه بی ریای من،
یک روز در محراب رسالت تو نماز می گذارد
... می دانم.
میلاد موعود حق مبارک :)