... و من می نویسم!

یک روز باید از همیشه جدا شویم و جاودانه شویم در آنانی که با اذهانشان عشق می آفرینند ...

یک روز باید از همیشه جدا شویم و جاودانه شویم در آنانی که با اذهانشان عشق می آفرینند ...

... و من می نویسم!

در روزهایی که دیگر
نه ما سر بلند می‌کنیم و نه عشق
باید نوشت!

_____________________________
اگر علاقه مند خواندن مطالب رمزدارهستید
با پیام خصوصی ایمیل بگذارید تقدیم میکنم


_____________________________
راستی اگر از دیگری می‌نویسید
لطفا با منبع!
حتی از این حقیر (;

دنبال کنندگان ۲ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
پیام های کوتاه
  • ۲۴ فروردين ۹۳ , ۱۶:۵۹
    جاده
بایگانی
آخرین نظرات

با چه شروع کنم؟! سلام خوب است؟ نه،کمی کلیشه ایست ... نامه ای که برای تو می نویسم باید خاص باشد می دانی هر چه باشد تو ... این بار تو شدیدا مخاطب خاص من هستی!

دیگرانی را می خوانم ...

شبیه کسی نمی نویسم اما

هر گوشه از خودم را

میان تکه های یک روح متلاشی می یابم!

و این چنین است که به خویشاوندی انسان ها ایمان می آورم ...


انسان بودن یعنی این که وقتی با کسی مشتاقانه کوهی رو بالا رفتی اما رو قله حس کردی که ازش بی نیاز شدی یادت نره که اون پایین چقدر بهش نیاز داشتی

شده تا به حال

که نوشته ی خیس ت را مچاله کنی، دور بیندازی

بعد یک روز که حالت خوب باشد و اتاقت را جمع و جورکنی،

گلوی جارویت را بگیرد و بگوید مرا بخوان!

تو هم بخوانی و لبخند بزنی، بگذاری لای کتابچه خاطراتت صاف شود؟

 

نیمکت‌های دور و برم هی خالی می شوند و هی پر می شوند و من نگاهم، بی آنکه بداند با چه کسی گره خورده است، می پایدشان!

در خودم  و شاید در نیمکت روبرویی فرو رفته ام که با صدای دخترکی به خودم می آیم :

_"خانم؟! نیمکت‌های این پارک یک نفره است؟!!!"

یکی پس از دیگری مرورشان می کنم ... لبخند می زنم و سری تکان می دهم ...

_"من دارم می روم، می توانی بنشینی"

و دور می شوم ...

 

به دلیل اینکه گاهی آدم دوس داره یه چی بنویسه ولی حوصله نداره یا به هر دلیلی درهای الهام به روش بسته شده ;) منوی وضعیت یا همون status خودمون به بالای صفحه اضافه شد اینجوری اگه کسی میاد چیزی ننوشتیم که بخونه اقلا اونجا یه چیزایی هست

مثل همیشه از حضورتون سپاس :)

_______________________________________________________________________________

پی نوشت :  راستی این جملاتی که احتمالا با منبع نوشته می شن اگه دقیقا به کتابی  ارجاع دادم که خودم خوندم  و درسته ...

ولی چون همه ش اینجوری نیست و هرچی پیش می ریم شاید کمی حاصل وبگردی بشه بگم که اونا رو  اگه وقت نکنم تحقیق کنم یا پیدا نکنم که از کجاست دقیقا از جایی که می خونم مرجع می دم  ینی بر فرض اینکه طرف الکی مرجع نداده باشه خواهشم اینه اگه اگه جایی اشتباه نوشتم و شما دقیقا می دونید ممنون میشم اگه نظر بدین و خبرم کنین تصحیح کنم...

خیلی نمی خوام فقط وضعیت باشه سعی می کنم اونجام یه کم حال و هوای ادبی داشته باشه واسه همین مرجع می دم اگر ندادم شاید نمی دونستم یا گااااااااااهی هم الکی از خودم یه چیزی شاااااااید زد و نوشتم

بازم ممنون

 

و زمان‌هایی هست

که حتی صدای جغد را

به فال نیک می گیرم .

 

 

یه بزرگی گفته بود ...

یادم نیست دقبقا چی گفته بود!:دی

ولی مفهومش این بود که "کنار کسی که تو رو کنار خودش نمی خواد نمون"!

هرچند رو حرف بزرگتر نباید حرف زد ولی من عقیده م اینه که

به دل نگیر اگه احساس کردی کسی تعجب می کنه اگه تو رو کنار خودش ببینه!

حتی اگه کسی پشت سرت چیزی گفت که برداشت شخصیشه یا ...

همیشه که آدما معنای سکوت ما رو نمی فهمن (معنای حرفامونم بفهمن باید کلاهمونو بندازیم هوا! (; )

دیگه هی مث کنه نچسب بهش، ولی دورادور مراقبش باش ...

نذار یه جایی که از خدا دلگیر می شه کسی جز از طرف خدا پیشش باشه :)

فقط به این دلیلم شده بمون به قول خودم "بودنتو قضا کن" ;)

_____________________________________________________________________________________________

( آقا این بیانم شکلک نداره بساطیه ها!! :دی )

شاید اگر هر از گاهی از کوتاهی جملات فاصله بگیرم ...
همیشه همین بوده است، وقتی بیش تر از آنچه که طبیعت خواسته است نزدیک می شوم ، درست وقتی که دارم آن سوی این حدود را می بینم ...
تنها چیزی که آن لحظه می فهمم، نبضی است که زدنش پوست بدنم را می کشد، حرارت جسمم و خیسی کم سابقه صورتم!
به خویشتن تهمت نمی زنم اما کاملا مستدل مشکوکم!برای نخستین و نه آخرین بار می نویسمت...
گمانم دست دیگری در کار است!

و من برای ایفای نقش دیگری

پای بر این بوم نهاده ام ...

 

 
و تو
همان حضورعجیبی
که در تقدیر من رخ داده است
و آرزوهایم را، حتی،
دستخوش تغییر تواند کرد ...
 
________________________________________________________________________________________________
مخاطب خاص خاص ندارد!