... و من می نویسم!

یک روز باید از همیشه جدا شویم و جاودانه شویم در آنانی که با اذهانشان عشق می آفرینند ...

یک روز باید از همیشه جدا شویم و جاودانه شویم در آنانی که با اذهانشان عشق می آفرینند ...

... و من می نویسم!

در روزهایی که دیگر
نه ما سر بلند می‌کنیم و نه عشق
باید نوشت!

_____________________________
اگر علاقه مند خواندن مطالب رمزدارهستید
با پیام خصوصی ایمیل بگذارید تقدیم میکنم


_____________________________
راستی اگر از دیگری می‌نویسید
لطفا با منبع!
حتی از این حقیر (;

دنبال کنندگان ۲ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
پیام های کوتاه
  • ۲۴ فروردين ۹۳ , ۱۶:۵۹
    جاده
بایگانی
آخرین نظرات

۱۰۸ مطلب با موضوع «عاشقانه ها» ثبت شده است

دیشب به خواب آینه آمدی

افسانه‌ام شده بودی

و من

افسون پاک نوپریان هفت رنگ ...

... با اینکه از ناز نگاهت می‌هراسم.

...

تنها اگر قدمی از قدمی برداری

دین بر کف!

کسی چه می‌دانست

که اولین بار است

باز می‌کنم

و می‌نویسم

آخرین دفتر تو را!


پی نوشت :

راستی فرداش تولد بلاگم بوده و من یادم نبود امسال :( !!

با چند روز تاخیر مبارکه (;

indi j xgfj :nd

...

این لحظه‌هایی را

که به نبودنت لبخند می‌زنم.

زیبا

مگر می‌شود

که تو باشی

و ساز من کوک نباشد؟!

همین‌طور نایست

کنار نیا

برای توست

این آهنگ

این صحنه

این ...

دور

بداهه.

...

مثل خواب عجیب یک ترانه

که به سکوت قناری گوش سپرده است.

از آغاز بودنت معلوم بود

کسی نیستی

که نبینمت

حتی در نبودنت!

این مطلب تقریبا با دوره و به بهانه ی بستری شدن مرتضی پاشایی عزیز در بیمارستان شروع شد اما تصمیم گرفتم برای حرف نزدن از بیماری و ندادن انرژی منفی بهش اصلا ادامه ش ندم اما متاسفانه مجبوره که تلخ ادامه داده بشه :(( { پس حال و هوای بهتر اوایل متن مربوط به قبل از فوت ایشونه:( می خوام خواهش کنم برای شادی روحش هر چی به دلتونه براش بخونید و دعا کنید و صلوات بفرستید}

سهراب

و

پوستر نوجوانی‌ام ...

چه می‌گفتی؟

یادم رفته است!!