ماهی ها، بهانه اند ...
حوض ما آبی نمی شود اگر آسمان ی نباشد!
- ۱ نظر
- ۲۲ فروردين ۹۳ ، ۱۱:۱۶
ماهی ها، بهانه اند ...
حوض ما آبی نمی شود اگر آسمان ی نباشد!
نوروووووووووز آآآآآآآآآآآآآآآآاااممم......ددددد!!
فعلا این عیدی رو داشته باشین (بهاریه یییلی خوشگل از گروه رستاک):
مردم را!
همه دنیا بر جای خودند
و انسان ...
همیشه از او انتظار بیشتری هست!
همه از هم باشیم
و خداوند باشیم
و خویشاوند
و نترسیم از دین خود و آیین دیگری
اعتقادمان
ایمانمان
قلبهایمان
و بگشاییم در را
به روی حق!
و برادر باشیم
و نخواهیم بترسند
و نگذاریم
و نجنگیم ...
و بجنگیم
و اندیشه هامان سلاح مان باشند
و گوشهایمان کور
و چشمانمان بشنوند!
و بکوشیم
حقیقت سر وا کند
تابویی نیست ...
مقابل آن بایستیم
و زندگی کنیم
همین!
صدا از پسر همسایه،
تصویر از سایه ها
و حرکت ...
از عروسکم!
*******
به نظرم پسر همسایه هرگز حتی فکرش را هم نکرده بود
که یک روز پریچهری، با ندای او به رقص آید
و اینکه
چرا سایهها نمیرقصند
و شاخه ها
و من!
"من" کجای این داستان مبهمم که نقش اول ندارد؟!
*******
راستی ...
دوربین؟!!
به بودنت شک میبرم
وقتی که هستی و میان آن همه تاب نمیآورم!
***
تا کنار تو بنشینم تنها یک عمر فاصله است
و من تازه رسیدهام به جایی که نمیدانم کجاست؛
فقط می دانم
از حلقه تو پا برون نهاده ام که اینگونه اثر میپذیرم،
که اینگونه به نیستی خویش نزدیک میشوم!
***
دیگر یکی نمیشویم؟!!
پی نوشت:
مثل یک طفل تازه به به زبان آمده لجاجت می کنم
تو به دل مگیر (;
دوست دارم یک روز بنویسم
...
کلاغ قصه من
این بار
به خانه رسید و ...
دیگر نرفت!
ترسانم از دادگاهی که یک سوی آن "دل" باشد!
آن طرف هر چه که می خواهد، باشد!!
راستش را بخواهی همیشه حرفهایم، گاه و بیگاه، قلمبه می شوند سر جانم!