که هر اندازه عاقل باشم
میطلبد گاهی
که آهنگ بگذارم
بلند بلند فالش بخوانم
و برقصم
و جیغ بکشم
...
تو به آن بگو دیوانه بازی.
- ۳ نظر
- ۰۳ شهریور ۹۳ ، ۰۹:۳۰
که هر اندازه عاقل باشم
میطلبد گاهی
که آهنگ بگذارم
بلند بلند فالش بخوانم
و برقصم
و جیغ بکشم
...
تو به آن بگو دیوانه بازی.
سالهای زیادی نزیسته ام اما
آموخته ام
که وعده گاه کفش دوزکها، دستهایی ست که پینه میبندند
و بعضی شبها که نسیم بتابد
گل سپیده میشکفد
و اگر هوس کند، شبنم میزاید ...
رویای رنگی افسانههای ما
یک نفس کم دارد.