... و من می نویسم!

یک روز باید از همیشه جدا شویم و جاودانه شویم در آنانی که با اذهانشان عشق می آفرینند ...

یک روز باید از همیشه جدا شویم و جاودانه شویم در آنانی که با اذهانشان عشق می آفرینند ...

... و من می نویسم!

در روزهایی که دیگر
نه ما سر بلند می‌کنیم و نه عشق
باید نوشت!

_____________________________
اگر علاقه مند خواندن مطالب رمزدارهستید
با پیام خصوصی ایمیل بگذارید تقدیم میکنم


_____________________________
راستی اگر از دیگری می‌نویسید
لطفا با منبع!
حتی از این حقیر (;

دنبال کنندگان ۲ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
پیام های کوتاه
  • ۲۴ فروردين ۹۳ , ۱۶:۵۹
    جاده
بایگانی
آخرین نظرات

۱ مطلب در دی ۱۳۹۶ ثبت شده است

ینی فقط یه برف به این خوشگلی میتونست دیالوگای رومئو گونه منو ژولیت بشه ... 😁😉😍

برای تک تک آدمای دنیا، لذت چشیدن طعم چایی داغ زیر یه برف یهویی کنار یه دوست با زیرصدای آغوش شادمهرو آرزو می کنم 😊😉😇🤗😘


پ.ن۱: مریم جون به زندگی من خوش اومدی

پ.ن۲: جای دوستان قدیمی جون جونی به شدت خالی...

پ.ن۳: برای جهان دعا کنیم ... (تو بایدی و یقینی نه اتفاقی و شاید / تو سرنوشت زمینی که اتفاق می افتد!) 😊

_________________________

پ.ن4: خدا به همراهت مریم جان ... رفتند تهران ... خدایا مراقب آدمای زندگیم باش