... و من می نویسم!

یک روز باید از همیشه جدا شویم و جاودانه شویم در آنانی که با اذهانشان عشق می آفرینند ...

یک روز باید از همیشه جدا شویم و جاودانه شویم در آنانی که با اذهانشان عشق می آفرینند ...

... و من می نویسم!

در روزهایی که دیگر
نه ما سر بلند می‌کنیم و نه عشق
باید نوشت!

_____________________________
اگر علاقه مند خواندن مطالب رمزدارهستید
با پیام خصوصی ایمیل بگذارید تقدیم میکنم


_____________________________
راستی اگر از دیگری می‌نویسید
لطفا با منبع!
حتی از این حقیر (;

دنبال کنندگان ۲ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
پیام های کوتاه
  • ۲۴ فروردين ۹۳ , ۱۶:۵۹
    جاده
بایگانی
آخرین نظرات

بازگشت

دوشنبه, ۲ بهمن ۱۳۹۱، ۱۱:۲۴ ق.ظ

 

دارم از خواب می آیم

...

راستی

اینجا قرار است از عشق بنویسم

اما...

بین خودمان باشد

حالا

چشم من از رنگ آفتاب می ترسد!

 


  • شبنم اطهری بروجنی

نظرات  (۱)

تا اینجا همه رو یه دور دیگه خوندم! آماده برای سریهای جدید... مثل همیشه لطیف و ارامش بخش بود!
پاسخ:

لطف داری عزیزم

هر کس به قدر روح خود از طبیعت بر می گیرد!

روحت لطیف ه که اینطور می گی

خوش اومدی

-

حتما ان شالله

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">