... و من می نویسم!

یک روز باید از همیشه جدا شویم و جاودانه شویم در آنانی که با اذهانشان عشق می آفرینند ...

یک روز باید از همیشه جدا شویم و جاودانه شویم در آنانی که با اذهانشان عشق می آفرینند ...

... و من می نویسم!

در روزهایی که دیگر
نه ما سر بلند می‌کنیم و نه عشق
باید نوشت!

_____________________________
اگر علاقه مند خواندن مطالب رمزدارهستید
با پیام خصوصی ایمیل بگذارید تقدیم میکنم


_____________________________
راستی اگر از دیگری می‌نویسید
لطفا با منبع!
حتی از این حقیر (;

دنبال کنندگان ۲ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
پیام های کوتاه
  • ۲۴ فروردين ۹۳ , ۱۶:۵۹
    جاده
بایگانی
آخرین نظرات

ستاره خوانی

يكشنبه, ۱۸ فروردين ۱۳۹۲، ۱۲:۳۶ ق.ظ

گفته بودی باران که آمد بنشینم کنار یک دریا شقایق و مرثیه عشق بخوانم

گفته بودم بر بال رنگین کمان بیاویزم و انعکاس آمدنت را در جای جای هستی ام به پایکوبی بنشینم

 

گفته بودی شب که شد زیر نور ماه بنشینم و لالایی فراق بخوانم به گوش چونان خود ی

گفته بودم "با شیطنت ستارگان هم آواز شوم و چشمک می زنم به روی مزاح هر چه آسمان"!

 

گفته بودی بهار که آمد،مست بوی نبودنت راهی تنهایی کوچه ها شوم و تمامی ثانیه ها را به همدردی خویش کشانم

خندیده بودم که "چشم ببندم و گوش بسپرم به تغییر زمین به تغییر زمان ...وناگاه صدای پای تو!!"

 

...حالا سالهاست نشسته ام و هی برای دلم نرگس می بافم که بیاویزد به در و دیوار این جزیره متروک

شاید که سرش گرم شود به تابش خورشیدی که نیست!

 

گناه از تو نیست...

گناه از من است که سنگ نمی شوم!!

  • شبنم اطهری بروجنی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">