... و من می نویسم!

یک روز باید از همیشه جدا شویم و جاودانه شویم در آنانی که با اذهانشان عشق می آفرینند ...

یک روز باید از همیشه جدا شویم و جاودانه شویم در آنانی که با اذهانشان عشق می آفرینند ...

... و من می نویسم!

در روزهایی که دیگر
نه ما سر بلند می‌کنیم و نه عشق
باید نوشت!

_____________________________
اگر علاقه مند خواندن مطالب رمزدارهستید
با پیام خصوصی ایمیل بگذارید تقدیم میکنم


_____________________________
راستی اگر از دیگری می‌نویسید
لطفا با منبع!
حتی از این حقیر (;

دنبال کنندگان ۲ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
پیام های کوتاه
  • ۲۴ فروردين ۹۳ , ۱۶:۵۹
    جاده
بایگانی
آخرین نظرات

برای مادران (ادای بدهی به روز مادر!!)

چهارشنبه, ۱۱ ارديبهشت ۱۳۹۲، ۰۹:۱۲ ب.ظ


فکر می کردم

آنقدر دوستت داشتم که به رویت نمی آوردم

که تو ورد زبانت بود "پیر شوی مادر!"

و من

با دستان کودکانه ام دعا می کردم

تا "مباد روزی پیر شوی!"

 ...

ندانستم و به رویم نیاوردی

اما

خدایم را سپاس

که هر روز پیر می شوی وهنووووووووز کنار منی

 

هستی من ممنونم که هستی ...

 

بوسه می زنم بر پاهای استوارت

روزت مبارک ماادرم!

 

  • شبنم اطهری بروجنی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">