... و من می نویسم!

یک روز باید از همیشه جدا شویم و جاودانه شویم در آنانی که با اذهانشان عشق می آفرینند ...

یک روز باید از همیشه جدا شویم و جاودانه شویم در آنانی که با اذهانشان عشق می آفرینند ...

... و من می نویسم!

در روزهایی که دیگر
نه ما سر بلند می‌کنیم و نه عشق
باید نوشت!

_____________________________
اگر علاقه مند خواندن مطالب رمزدارهستید
با پیام خصوصی ایمیل بگذارید تقدیم میکنم


_____________________________
راستی اگر از دیگری می‌نویسید
لطفا با منبع!
حتی از این حقیر (;

دنبال کنندگان ۲ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
پیام های کوتاه
  • ۲۴ فروردين ۹۳ , ۱۶:۵۹
    جاده
بایگانی
آخرین نظرات

سر زده

سه شنبه, ۱۶ دی ۱۳۹۳، ۰۹:۲۹ ق.ظ

میهمان ناخوانده ی این بیابانم

زلف از گلوی خویش گشوده

به ایمان تو پناه آورده ام

از رختم

زر نمی تابد

شب تاب شدم،

تا تو به خانه ام آمدی...

اکنون،

من آمده ام

سر زده!

  • شبنم اطهری بروجنی

نظرات  (۳)

چشم حتما. نوبت بگیر اول از منشیم. 
از دیروز که اینو فهمیدم سرم شلوغ شده:))
پاسخ:
:))
اقا فهمیدمش!! فهمیدم!!!
اورکا!اورکا... واین چنین بود که مهسا یک فیلسوف بززززززرگ شد=)))))))
پاسخ:
:)) پس بعدا واسه منم توضیح بده :))
چرا مطمئن نیستم چی میخوای بگی؟! هوم؟
پاسخ:
چون خودمم مطمین نیستم هنوز!
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">