- ۱ نظر
- ۰۳ تیر ۹۲ ، ۰۹:۲۴
تا حریم وجود نشناسی،
خود کنارعشق ننشینی
و در ورای پرده ها
ذات نور نشوی
نمی دانی
"پای کدامین چرخ می لنگد
که تنهاییت از فکر پر است!"
حالا بیایید هی فلسفه ببافید که آسمان شهر ما رنگ دیگری ست ...
در بودن تو مرا تردیدی نیست
وقتی که روی نرمی ثانیه ها می خوابم
چشمانم را می بندم
و هیچ نشانی نیست
جز تو!
من بودن خویش را به اندیشه نرسیدن نیالایم
بودنم را به رفتن بیارایم!