- ۰ نظر
- ۰۸ مرداد ۹۲ ، ۰۵:۱۸
ببین هر چنذ این نوشته ادبی نیست
ولی خدایی بی انصافیه از این مردای غیور والیبالمون هیچی نگم
آآآآآففففرین!
عاااااااااااااااااااااااااالی بود عاااااااااااااااااااااالی.......
_____________________
آخ که چی می شد اگه این بازی رو از اول داشتیم!! (ینی در واقع خودمونو از اول باور داشتیم)
خداجون حالا همه اینا به کنار در گوشی می گم : "چرا ما نباید بازی دوم با ایتالیا رو می بردیم؟!!!!!!"
دوباره سبز می شویم
و پیام صلح می بریم برای جهانیان
دوباره نگاهمان به صبح دل خوش می کند
به صبحی که ستون شده است روی خونابه های عشق ...
کسی نمی داند خون چیست که مرز می سازد
که دهان شکست را می بندد
که در رگ هایمان جاری می شود
و استخوان هایمان را
کنار هم نگاه می دارد
تا به سپیدی نامی که در میان دل هایمان می تپد
امید بیاوریم!!
فکر می کردم
آنقدر دوستت داشتم که به رویت نمی آوردم
که تو ورد زبانت بود "پیر شوی مادر!"
و من
با دستان کودکانه ام دعا می کردم
تا "مباد روزی پیر شوی!"
...
ندانستم و به رویم نیاوردی
اما
خدایم را سپاس
که هر روز پیر می شوی وهنووووووووز کنار منی
هستی من ممنونم که هستی ...
بوسه می زنم بر پاهای استوارت
روزت مبارک ماادرم!
زن بودن کار دشواری ست!
زن که باشی...
از تو انتظار دارند
به مانند یک بانو رفتار کنی
همپای یک پسر جوان کار کنی
همچون یک مرد، صبور باشی
شبیه یک دختر جوان به نظر برسی
و همتای یک خاانوم مسن فکر کنی!!
نمی دانم به هرم کدامین واژه شعر زندگانیم این چنین وزن گرفت
فقط ...
سالهاست قافیه ها 22فروردین را به جشن می نشینند
غزل می خوانند
نسیم می شوند
سپید می رقصند
و بر طهارت آب هجوم می آرند!
تنها به یمن قدوم مبارک تو
عزیز بی همتا
خجسته باد میلادت
خواهر گلم