... و من می نویسم!

یک روز باید از همیشه جدا شویم و جاودانه شویم در آنانی که با اذهانشان عشق می آفرینند ...

یک روز باید از همیشه جدا شویم و جاودانه شویم در آنانی که با اذهانشان عشق می آفرینند ...

... و من می نویسم!

در روزهایی که دیگر
نه ما سر بلند می‌کنیم و نه عشق
باید نوشت!

_____________________________
اگر علاقه مند خواندن مطالب رمزدارهستید
با پیام خصوصی ایمیل بگذارید تقدیم میکنم


_____________________________
راستی اگر از دیگری می‌نویسید
لطفا با منبع!
حتی از این حقیر (;

دنبال کنندگان ۲ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
پیام های کوتاه
  • ۲۴ فروردين ۹۳ , ۱۶:۵۹
    جاده
بایگانی
آخرین نظرات

۴۴ مطلب با موضوع «روزگارنامه» ثبت شده است

there is one fact in the world

and it is

"you are the best for your life

if not

you wouldn't be here,

in your life opportunity" :)

 

که زائر حریم حق شده باشی

و غریب دستان کودکی

انگشت تو را ...

سر بینداز

از آینه آدم بباف

و از رود، مرگ

ساده‌ی ساده

یکی رو

یکی زیر.

...

به قاب سرخ تو

و نگاه آبی پدربزرگ!

...

برای زخم بالی که

سنگ من از تو شکست.

دیشب مث خیلی شبای دیگه فرنیا خونه مون بود...

فرنیا دختر خاله کوچیکه مه که الان 7 سالشه و عاااشق عروسک باربی واین جور چیزای به قول خودش "فانتزی" ه.

صبور نیستم اما

می‌دانم کجای جهان ایستاده ام

زمین می‌چرخد ...

سال‌های زیادی نزیسته‌ ام اما

آموخته ام

که وعده گاه کفش دوزک‌ها، دست‌هایی ست که پینه می‌بندند

و بعضی شب‌ها که نسیم بتابد

گل سپیده می‌شکفد

و اگر هوس کند، شبنم می‌زاید ...

رویای رنگی افسانه‌های ما

یک نفس کم دارد.

اجازه می‌دهند تنهایی‌ها

و دور شدن‌ها

که بشناسیم

خودمان را

و دلبستگی‌هامان را

و آنوقت دلتنگ چیزهایی می‌شویم

و دلتنگ کسانی می‌شویم

که در وجود ما نفوذ کرده اند

و در قلب ما جاودانه‌اند.


ببخشید که یه مدت نبودم :-"

در کشاکش جنون‌آور زخمی‌ترین لحظات

گاه حتی نغمه‌های مرگ در گوش آدمی غوغا می‌کند

و تو گویی به تمام ناتمام خویش نزدیک می‌شوی

اما

فردا

همه چیز تمام می‌شود

و تو

ادامه می‌یابی ...

"...ترین" بار دیگر از داستان زندگیت رخت می‌بندد

تا بعد ...


پی نوشت :

این را

تک تک حاطرات من

بیداد می‌کنند

بی پرده!