... و من می نویسم!

یک روز باید از همیشه جدا شویم و جاودانه شویم در آنانی که با اذهانشان عشق می آفرینند ...

یک روز باید از همیشه جدا شویم و جاودانه شویم در آنانی که با اذهانشان عشق می آفرینند ...

... و من می نویسم!

در روزهایی که دیگر
نه ما سر بلند می‌کنیم و نه عشق
باید نوشت!

_____________________________
اگر علاقه مند خواندن مطالب رمزدارهستید
با پیام خصوصی ایمیل بگذارید تقدیم میکنم


_____________________________
راستی اگر از دیگری می‌نویسید
لطفا با منبع!
حتی از این حقیر (;

دنبال کنندگان ۲ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
پیام های کوتاه
  • ۲۴ فروردين ۹۳ , ۱۶:۵۹
    جاده
بایگانی
آخرین نظرات
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید

sghl sghl

hc f]'d ndvjv hc h,kd ;i fhdn fi t;v ldtjhnl :dn ;)

مامان اگه بدونی چقدددددددددددددددددددددددددر دوستت دارم! و به همون اندازه نمی تونم نشون بدم!!!!!!!!!!!!! ببخش عزیز دلم

فایل حجمش بیشتر از 30 مگ هست و نمیشه اینجا آپلود کنم!!!! :{

بیان جااااااااان؟!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

اسمش هست number one for me!

و اینم لینک دانلود (با دلخوری از بیان عزیز) :

http://uploadboy.me/a3p051fn2g50/number one for me.FLV.html

برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید

گفتم آمدنم را جار بزنم

که کربلایم را

به رویم نه،

به آبرویم جلو گوش های شنیده امضا کنی ...

جاماندم اما

نادید

شش دانگ جهان را

به یک گوشه حرمت نمی فروشم

از دست این پاییز ...

هوایی که می شود

از کوچه ها می گذرد،

در می زند

و فرار می کند!


پ.ن: یادش بخیر!

اون موقع ها هنوز خیلی از این ویدئوها مد نشده بود و حداقل برای من شاید اولین باری کبود که با قدرت موزیک و تصویر با هم جوری به فیض می رسیدم که انگار توی محل ویدئو بودن رو تجربه میکردم :) 

یادش بخیر چققدددددددر دیدمش و گوشیدمش اون روز!

به نظرم رسید تو هوای پاییزی جالب باشه تقسیم کردن حسش با بلاگم! :)


پاییز را

فقط خرمالوهای باغچه مادربزرگ می شناسند

و آفتاب ...

و انارهای باغ مشهدی حسین؛

وقتی که در دست های همسایه دانه می شوند.

به نام پاییز

***

زیبایی، مطلقا از آن اوست

که با غروب های سحرانگیزش

رنگهای جهان را به سخره می گیرد

***

قسم به برگ

هنگامی که از درخت فرو می ریزد

و باد

هنگامی که در گوشهایتان می پیچد

و باغ را به رقص برانگیزد

***

قصه جور دیگری ست

و شما نمی دانید!

***

چرا نمی اندیشید؟!

______________________________________________________________________________________________

پ.ن 1: مهسا به عنوان "پایدارترین خواننده" و به قول آقای کامران "تنها خواننده:دی" این بلاگ به هرحال حق آب و گل داشته و درخواست نمود که دوباره باشم و من خواهم بود برای هر آنکس که بیاید و بخواند لبخند

پ.ن 2: پاییز ه و ازونجایی که به نظرم سیامک عباسی رو باید پاییزی ترین صدای تاریخ ایران نامگذاری کرد :دی از بین 7-8 تا آهنگ حقش نبود دیگری رو انتخاب کنمچشمک (ببخشید دیگه آهنگ پاییزی شاد نداشتم بذارم، (اصلا مگه داریم؟! مگه میشه؟!  :دی)      (ضمنا آهنگ رو هم اضافه کردم که این امکان جدید(پخش اتوماتیک آهنگ) رو هم تقدیم کنم به مهساجون که دلش بلاگو میخواست :) )

پ.ن 3: مسلما مثل قبل وقت ندارم به روز کنم اما سعیمو می کنم بی حرف پیش (مهسا خودت انگیزه م شو ;)) 

پ.ن 4: می نویسم که بمانم همین! :) 

برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید